سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
درختی در پاییز - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 96779
بازدید امروز : 18
........... درباره خودم ...........
درختی در پاییز - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
درختی در پاییز - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • درختی در پاییز

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/9/12:: 11:43 صبح

    غروب پاییز بود و منم مست دلتنگی ام .

    نم نمک قدمی زدم و بی هدف در کوچه پس کوچه های

    بی قراری می رفتم به یه نا کجا ابادی .

    داشتم با زندگی دست وپنجه نرم می کردم .اره داشتم

    کم اوردنمو دیگه باور می کردم .

    خسته وتنها می رفتم فقط به دور دست خیره شده بودم .یه تک

    درختی روی یه بلندی یه طو رایی منو جذب خودش کرد .

    رفتم کنارش و دیدم ای دل غافل این که

    از من حالش بدتره .

    برگای رنگ ووارنگش ریخته بودن روی زمین بهش گفتم تو هم مثل خودمی

    همه تنهات گذاشتن هیچ کس رو نداری تو هم نا امیدی

    مثل خودم همه چیزو از دست دادی  دلت

    به چی خوشه وقتی یه بر گم نداری.

    ناامیدتر راه افتادم تا برم چند قدمی نرفته بودم که خیال کردم

    یکی داره صدام می کنه بر گشتم ودیدم یه پرنده رو شاخه های

    خشک این درخت داره لونه میسازه

    یهو جا خوردم یه حسی پیدا کردم حس بودن حس خواستن

     این درخت خشکیده پناه یه پرنده شده

    همدم وهمسایه پرنده .احساس کردم وجدانم می خواد

    حرف بزنه بهم گفت این درخت رو ببین به

    امید بهار سال اینده که دوباره شکوفه بده توی پاییز دلش

    خوشه که یه پرنده همدمشه وتونسته یه

    کاری انجام بده .اما تو چی؟تو چطور به خودت امید دادی؟

     تو پناه کی شدی تو اوج بی پناهی؟بس کن

    دیگه......دلم به حال خودم سوخت که تا حالا هیچ کاری واسه وجدانم نکردم.

    اره دوست وهمراهی که

    داری حرفامو می خونی من به اونی که که باید سالها پیش می رسیدم

    رسیدم تو هم کمتر از من

    نیستی فقط بخواه واسه یه بارم شده به خاطر وجدانت

    یه کار خوب کن اگه هر کی به تو بدی کرد

    تو خوبی کن اگه کسی دلتو شکست تو دلداری کن

     اگه کسی بهت نارو زد تو محبت کن اره عزیز دل

    نذار وجدانت مثل من بخوابه دیگه خیلی وقت نداری ها فقط اینو بدون

     که خدا دوستت داره و یه روزی

    یه چیزی یه جایی یه جوری یه کسی صبر داشته باش صبر داشته باش.


    نظرات شما ()