سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
ای اسمان - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 96778
بازدید امروز : 17
........... درباره خودم ...........
ای اسمان - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
ای اسمان - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • ای اسمان

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/6/23:: 9:12 صبح

    تو که بی رحم نبودی ای آسمان
    آرزوهای نا تمام من را می سرودی
    دیشب با ناباوری از من
    ستاره های عشقم را ربودی

    از تو هیچ دیگر نمی خواهم
    دستهای تو همرنگ پاییز است
    آرزوها در دلم افسرد
    بی چاره حال من که رقت انگیز است

    آسمان چرا این شد؟
    مگر من برای تو بَد بودم؟
    من که دستهایم از واژه ها پُر بود
    منکه شاعری را بلد بودم!

    آسمان این نبود مُزد شبهایم
    تو ناجوانمردانه سهم کردی
    شاید حساب گناه های من را
    از آرزوهای من کم کردی؟

    چقدر دلتنگ ام آسمان وقتی نیست
    یکی از جای دور مرا صدا می زند
    دلم می خواست می ماندم اندکی دیگر
    چشمهایم را به زودی خواب می بَرَد.

    دلم برایت تنگ می شود حتما
    دعا کن آرام شوم اینبار
    چشمهای خیس برای تو
    گاهی که ابری می شود دلت ، ببار
    ...

    در پناه سایه خود هم مگو اسرار خویش

    کین به ظاهر دوست هم در شب ترا همراه نیست


    نظرات شما ()