سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
بگذر از نی حکایت می کنم - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 97271
بازدید امروز : 105
........... درباره خودم ...........
بگذر از نی حکایت می کنم - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
بگذر از نی حکایت می کنم - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • بگذر از نی حکایت می کنم

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/7/18:: 12:19 عصر

    گفتی:
    بگذر از نی
    من حکایت میکنم
    و ز جداییها شکایت میکنم
    نی کجای این نکته ها آموخته
    نی کجا داند نیستان سوخته
    بشنو از من بهترین راوی منم
    راست خواهی هم نی و هم نی زنم
    نشنو از نی ...نی نوای بی نواست
    بشنو از دل دل حریم کبریاست
    نی بسوزد خاک و خاکستر شود
    دل بسوزد خانه داور شود
    گفتم:
    گر بگویی دل چرا سوزد خطاست
    دل که میگویی حریم کبریاست
    کبریا را سوز از سوز دل است
    غیراز این من هرچه گویم باطل است
    نی کجا داند حدیث این فراق
    یا کجا خواند چه ها کرد این فراق
    از کجا شد سرنوشتم اینچنین
    یا چرا آمد بلایی بر زمین
    گویمت ای دل بسوز از بهر هیچ
    کاین جهان باشد حبابی روی هیچ
    دل بسوز، از درد و اندوه فراق
    "من چه گویم شرح درد اشتیاق"
    گویمت هردم که میبینم تو را
    دل بسوزد زین فراق تو مرا
    نی زن و نی هر دو را خواهم به دل
    تا بگوید حرف با آهنگ دل
    فاش گویم تا ابد شب تا سحر
    کز سحر آمد پدیدم چشم تر
    بودنش گنجی که آغوشم گشود
    رفتنش رنجی که آرامم ربود
    نی زن من تا ابد در نی بدم
    نی نوازد شرح درد ای عدم


    نظرات شما ()