سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
گمان نمی کردم در قلبم ماندگار باشی - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 97214
بازدید امروز : 48
........... درباره خودم ...........
گمان نمی کردم در قلبم ماندگار باشی - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
گمان نمی کردم در قلبم ماندگار باشی - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • گمان نمی کردم در قلبم ماندگار باشی

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/7/4:: 8:59 صبح

    آن زمان که تو را یافتم

    هرگز گمان نمی کردم  که در قلبم ماندگار باشی

    آمدی و پاکی و صداقت تو را در حاشیه ی قلبم قاب گرفتم

    تو نور بودی و من سایه وار بی تابت شدم

    با تو عاشق شدم

    با تو شاعر شدم

    با تو خندیدم

    و با تو آسمان چشمانم بارانی شد

    تو فرزند زمین نبودی

    دلت لبریز از آسمان بود

    رنگین کمان پاکی  تو چنان بر آسمان دلم پل زده بود

    که شاپرکهای نجیب عشق

    در چشم به هم زدنی به مهمانی شبهای بی ستاره ی قلبم آمدند

    هنوز هم گنگ و مبهوتم از آنچه که بر من گذشت

    هنوز هم باو ر ندارم که تو با آن همه سادگی و صفا

    اینچنین قلبم  را آماج تیر عشقت کرده باشی

    عاشقت شدم شیرینم

    به تو دل بستم مهربانم

    دیوانه وار می پرستمت عشق مقدس من.

    اما قسم به عشق  که تو را

    بی  بال و پر نمی خواهم .......پرنده ی  بی گناه من !!!!!!!!

    آسمان سهم توست

    من تو را پر گشوده و آزاد می خواهم

    درنگ نکن آرزوی شیرینم

    پرواز حق توست

    هر چند برای من تلخ اما...... نگاهت را از نگاهم بدزدان

    تا باران دیدگانم را نبینی

    و مرا به تماشای پروازت مهمان کن


    نظرات شما ()