سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش دلتنگی را نام کوچکی بود تا به جان می خواندمش.................
در خواست از خدا - رایحه خوش
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 97178
بازدید امروز : 12
........... درباره خودم ...........
در خواست از خدا - رایحه خوش
........... لوگوی خودم ...........
در خواست از خدا - رایحه خوش
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........
پژواک دل
ناقوس مستان
عاشق بی معشوق
اشک غم
دوستان
تنهای تنها

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

 
  • در خواست از خدا

  • نویسنده : مهم نیست:: 85/5/27:: 11:33 صبح

    از خداوند خواستم عادت های زشت مرا ترک بدهد.

    خــداوند فرمـود : خودت باید آنهـا را رهـا کنـی .

    از او خواستم به من صبر عطا کند تا بی وفایی را تحمل کنم .

    فرمود :صبر،حاصل سختی است.عطا کردنی نیست،آموختنی است .

    گفتــم: مـرا خـوشخت کـن .

    فرمود : نعمت از من ، خوشبخت شدن از تو .

    از او خـواستـم مـرا گـرفتـار درد و عـذاب نکند .

    فرمود : رنج از دلبستگی های دنیا جدا و به من نزدیکترت می کند .

    از او خواستم روحم را رشد دهد .

    فرمودند : نه ، تو خودت باید رشد کنی

    من فقط شاخ و برگ اضافی را هرس می کنم تا بارور شوی.

    از خدا خواستم کاری کند که از زندگی لذت ببرم .

    فرمود : برای این کار من به تو زندگی داده ام .

    از خدا خواستم کمکم کند همانقدر که و را دوست دارد ،

    کاری کند که من هم دیگران را دوست بدارم .

    خداوند فرمود : بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد


    نظرات شما ()