سلام
مي چكد از ديدگان عصاره ي عشق
تا كه زنده ماند در وجود آتشي
خاطرش چه خوش خاطري بود كه گذشت
از من و كنون و آيد چنين در سجود بارشي
( رهگذر )
بدرود